آیاتی چون:
دلالت دارند که خدا در همه جا حضور دارد؛ حضوری مطلق به گونهای که جایی از حضور او خالی نیست و شراشر هستی را او پر کرده است. آیات مزبور نه تنها زمینهساز تفکر توحید وجودی است، بلکه با تعمقی عاقلانه و تعقلی عارفانه مستقیماً وحدت وجود مطلق و نامحدود را به ارمغان خواهد آورد،
زیرا آن معبودی که با همه اشیا و اشخاص هست خدایی است که تمام حقیقت هستی اوست و با همه هست: (هُوَ مَعَکُم اَینَ ما کُنتُم)،
زیرا در دار هستی جایی از او
خالی نیست، بلکه به هر فرد از خود او به او نزدیکتر است: (اَنَّ اللهَ
یَحولُ بَینَ المَرءِ وقَلبِه).
آیاتی چون (اَینَما تُوَلّوا فَثَمَّ وَجهُ الله) و (هُوَ مَعَکُم اَینَ ما کُنتُم) ما را به یک حقیقت نامحدود رهنمون میسازد که در همه جا هست و جایی از او خالی نیست.
به هر طرف روی گردانید چهره او را خواهید دید. او چون حق مطلق است و در ظاهر و باطن همه امور حاضر و ناظر است به هر سو که سفر شود جز او دیده نمیشود.
انسان اگر به آسمان صعود کند به او رجوع میکند و اگر به زمین فرو رود بر او وارد میشود:
لو دلیتم بحبل الی الأرض السفلی لهبط علی الله»[۳۶]
و هر جا باشید او با شما خواهد بود. او بر اثر اطلاقی که دارد در همه اشیا هست، بدون اینکه با آنها آمیخته باشد و به قید هیچ یک از آنها مقید نیست، بدون اینکه از آنها غایب باشد:
مع کل شیءٍ لا بمقارنةٍ و غیر کل شیء لابمزایلة».[۳۷]
در حدیث دیگر آمده:
داخل فی الاشیاء لا کشیء داخلٍ فی شیء و خارج من الأشیاء لا کشیء خارج من شیء سبحان من هو کذا و لا هکذا غیره».[۳۸]
۳۲. سوره حدید، آیه ۴.
۳۳. سوره انفال، آیه ۲۴.
۳۴. سوره بقره، آیه ۱۱۵.
۳۵. سوره نور، آیه ۳۵.
۳۶. بحار الانوار، ج۵۵، ص۱۰۷ ـ ۱۰۸؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۷۸.
۳۷. نهج البلاغه، خطبه اول.
۳۸. الکافی، ج۱، ص۸۵؛ بحار الانوار، ج۳، ص۲۷۰.
آیت الله جوادی آملی، تحریر تمهیدالقواعد، جلد3
درباره این سایت